شیفتگان ادبیات
نمونه سوالات و قطعه های ادبی 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شیفتگان ادبیات و آدرس derakhtanehemasi2.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دراین پست شما با عناصرنوگرایی و شیوه ی شعری احمد رضا احمدی آشنا می شوید.

برای دانلود پی دی اف کلیک کنید.

[ جمعه 26 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 12:39 ] [ نادر محمدی ]

در این پست شما با عناصر شعری و سیر تکامل اندیشه ی شعری مشیری آشنا می شوید.

برای دانلود پی دی اف کلیک کنید.

[ جمعه 26 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 12:19 ] [ نادر محمدی ]

با سلام در این پست، شعر و اندیشه ی نادر نادرپور مورد تحلیل و توصیف قرار گرفته است. برای دانلود پی دی اف کلیک کنید.

[ جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 13:24 ] [ نادر محمدی ]

با سلام

در این پست کوشیده ام برای مخاطبان عزیز عناصر نوگرایی را به زبان ساده با شاهد مثال معرفی کنم. امیدوارم زمینه ای برای آشنایی هر چه بیشتر شما علاقه مندان با شعر امروز ایران گردد.

برای دانلود پی دی اف عناصر نوگرایی شعر امروز کلیک کنید.

در ادامه ی مطلب مقدمه ای کوتاه درباره ی شعر امروز را می خوانید:

 


ادامه مطلب
[ جمعه 19 ارديبهشت 1393برچسب:, ] [ 12:56 ] [ نادر محمدی ]

خرم دلی که منبع انهار کوثر است
کوثر کجا زدیده ی پر اشک بهتر است
نام حسین و کرب و بلا هر دو دلرباست
نام علی اکبر از آن دلرباتر است
رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید
دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است
هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت
شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشورست
پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت
پایین پای قبر حسین قبر اکبر است
پایین پای علیِّ اکبر جوان
هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است
بر سمت راست مرقد یکی پیر جلوه کرد
در گوشه رواق که نزدیکی در است
پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست؟
گفتا حبیب نور دو چشم مظاهر است

شاعر:ناصرالدین شاه قاجار

[ جمعه 24 آبان 1392برچسب:, ] [ 15:44 ] [ نادر محمدی ]

در زیر، برگزیده ای از منظومه ی بلند « خط خون » سروده ی شاعر معاصر علی موسوی گرمارودی را می خوانید:

درختان را دوست می دارم

که به احترام تو قیام کرده اند

و آب را

که مهر مادر توست

خون تو، شرف را سرخگون کرده است

شفق، آینه دار نجابتت

و فلق محرابی

               که تو در آن

                     نماز صبح شهادت گزارده ای

***

در فکر آن گودالم که خون تو را مکیده است

هیچ گودالی چنین رفیع ندیده بودم

در حضیض هم می توان عزیز بود؛

                                   از گودال بپرس!

شمشیری که بر گلوی تو آمد

هر چیز و همه چیز را در کائنات

                                به دو پاره کرد

هر چه در سوی تو، حسینی شد

                              و دیگر سو، یزیدی

اینک، ماییم و سنگ ها

               ماییم و آب ها

                   درختان، کوهساران، جویباران، بیشه زاران

که برخی یزیدی،

                  وگرنه حسینی اند

...

مرگت چنان زندگی را به سخره گرفت

و آن را بی قدر کرد

که مردنی چنان

                   غبطه ی بزرگ زندگانی شد

...

مرگ در پنجه ی تو

زبون تر از مگسی  است

که کودکان به شیطنت در مشت می گیرد

و یزید بهانه ای

        دستمال کثیفی

           که خلط ستم را در آن تف کرده اند،

                          و در زباله دان تاریخ افکنده اند

یزید کلمه نبود

دروغ بود

زالویی درشت

              که اکسیژن هوا را می مکید

مخنثی که تهمت مردی بود

بوزینه ای با گناهی درشت

                            « سرقت نام انسان »

و سلام بر تو که مظلوم ترینی؛

 نه از آن جهت که عطشانت شهید کردند

بل از این رو که دشمنت این است

مرگ سرخت

تنها نه نام یزید را شکست

و کلمه ی ستم را بی سیرت کرد

                               که فوج کلام را نیز در هم می شکند.

هیچ کلام بشری نیست که در مصاف تو نشکند

...

خط با خون تو آغاز می شود

از آن زمان که تو ایستادی

                           دین راه افتاد

و چون فرو افتادی، حق برخاست

...

تو از قبیله ی خونی

و ما از تبار جنون

خون تو در شن فرو شد

                          و از سنگ جوشید

ای باغ بینش

ستم، دشمنی زیباتر از تو ندارد

                                و مظلوم، یاوری آشناتر از تو

تو کلاس فشرده ی تاریخی

کربلای تو

         مصاف نیست

منظومه ی بزرگ هستی است

                             طواف است

پایان سخن،

             پایان من است

                             تو انتها نداری.

[ جمعه 24 آبان 1392برچسب:, ] [ 15:6 ] [ نادر محمدی ]

همان طور که می دانید در زبان فارسی ما از لحن های مختلفی برای بیان جملات روزمره استفاده می کنیم. به همین دلیل می گویند زبان ما یک زبان آوایی است. مثلا در انگلیسی می گویند : .Father went یا این که : ?Did father go ولی ما در فارسی میگوییم : علی رفت. یا این که : علی رفت؟ چه در فارسی چه در انگلیسی معنای این دو جمله متفاوت است ولی در انگلیسی ظاهر دو جمله هم متفاوت است اما در فارسی شاهد تغییری آن چنانی در ساختار جمله نیستیم و دستورزبان به ما این اختیار را می دهد که " آیا " را از جمله ی دوم حذف کنیم.  بنابراین زبان فارسی به خوانش افراد بستگی دارد و فهم دقیق معنای جمله از طرز بیان آن ها معلوم می شود. چیزی که ما آن را " لحن " نامیده و در ادامه ی این مطلب انواع آن را بررسی خواهیم نمود.


ادامه مطلب
[ جمعه 22 شهريور 1392برچسب:, ] [ 20:38 ] [ نادر محمدی ]

در این پست باز هم پاورپوینتی آموزشی تحت عنوان «تدبیر تدریس» برای همکاران محترم آماده کردم که از منبعی معتبر و موثق به نام " راهکارهای تقویت مهارت های معلمی " به قلم " فاطمه کریمی " برداشت شده است. جهت دانلود کلیک کنید.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:54 ] [ نادر محمدی ]

سلام در این مطلب براتون پاورپوینتی رو به دانلود گذاشتم که در اون آرایه های ادبی، اصطلاحات ادبی و قالب های شعری به طور مفصل توضیح داده شده اند. برای دانلود کلیک کنید.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:34 ] [ نادر محمدی ]

زنده یاد عمران صلاحی، طنزپرداز بزرگ معاصر، درباره یپرویز  شاپور می نویسد: "من با مطالعه ی کارهای پرویز شاپور آن هارا به چند دسته تقسیم می کنم :

1- شاعرانه ها : طنزهایی که مایه ی قوی شعری دارند. مثال :

بهترین منظره ای که در زندگی ام دیده ام، در یک شب تابستانی بود که ماه از حرکت بازمانده بود و تمام ستارگان جمع می شدند و آن را هل می دادند.

2- بازی با کلمات : من زیاد با آن موافق نیستم. این قبیل نوشته ها ممکن است برای ما خنده دار باشند، ولی قابل ترجمه نیستند. مثال:

چه افتخاری بالا تر از این که دنده هایم تمام اتوماتیک است.

3- طنزهای اجتماعی : بیشتر ذهنی است. بعضی از حرف های شاپور در این زمینه قابل تعبیر و  تفسیرند. مثال :

برای آن که کسی در کارم دخالت نکند، مدتی است که اصولا کاری انجام نمی دهم.

4- وارونگی و دیوانگی : بسیار ظریفٍ شیطنت آمیز و زیرکانه اند. اکثر کارهای شاپور از این قبیل است. مثال :

به ماهی فکر می کردم، ولی فراموش کردم به آب هم فکر کنم. در نتیجه ماهی فکرم مرد.

یادآوری : برای خلق تصویر، ما معمولا از سه حالت مرسوم و عمده استفاده می کنیم :

اول، شبیه سازی که هنرمند عینا از واقعیت، تصویر می سازد. دوم، انتزاع است که هنرمند قسمتی از واقعیت را مجزا کرده و نمایش می دهد. سوم، استفاده از نماد و سمبل است.

پرویز شاپور به حالت سوم، یعنی زبان رمزگونه (خط اتصال تصاویر و کلام) بیشتر علاقه داشت.

در ادامه ی مطلب، چند نمونه ی دیگر از شاپور را می بینید.


ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:0 ] [ نادر محمدی ]

   واژه ی کاریکلماتور، تلفیقی از دو کلمه ی " کلمه " و " کاریکاتور " است. ناگفته نماند، این واژه نام پیشنهادی شاعر بزرگ بی نظیر معاصر " احمد شاملو " به جناب پرویز شاپور بود که مورد استقبال و پذیرش وی قرار گرفت.

   کاریکلماتورها اصولا جملات کوتاه و گویایی هستند که سراسر آکنده از تناقض ها، تضادها و تصاویرند. استفاده از دو کلمه ی متفاوت در معنی و یکسان در تلفظ یا ایجاد تضاد در موقعیت و وضعیت خاص اشیا و عناصر، شگردی برای آفرینش لطیفه های ساده تر است. این موضوع را " فروید " هم در کتاب " لطیفه و رابطه ی آن با ناخواگاه " به عنوان یکی از تکنیک های ساخت لطیفه ذکر می کند.

   کاریکلماتورها دارای معانی بسیار عمیق قلسفی و رمزگونه اند.

   پرویز شاپور، پیشگام نوشتن کاریکلماتور در ایران است. او در سال 1350 اولین مجموعه ی خود را با نام " کاریکلماتور1 " منتشر کرد و تا کاریکلماتور 6 ادامه داد. (در سحرگاه 1378/5/15 به دیار باقی شتافت و در قطعه ی 88 هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

   در ادامه ی این مطلب تعدادی از کاریکلماتورهای وی را می خوانید : (حتما ببینید. بسیار جالب اند و شاید هر کدام 3 ثانیه ای ذهن شما را به خود مشغول کنند!)


ادامه مطلب
[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:43 ] [ نادر محمدی ]

  وقتی هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود، فضیلتها و تباهی ها همه جا شناور بودند. آنها از بیکاری خسته و کسل شده بودند. روزی همه ی فضائل و تباهی ها خسته تر و کسل تر از همیشه  دور هم جمع شدند که ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت : "بیایید قایم با شک بازی کنیم." همه از این پیشنهاد شاد شدند. دیوانگی فورا فریاد زد : "من چشم می گذارم. من چشم می گذارم. " از آن جایی که هیچ کس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد، همه قبول کردند.

   دیوانگی کنار درختی چشم هایش را بست و شروع کرد به شمردن. لطافت خود را به شاخه ی ماه آویزان کرد، خیانت داخل انبوهی از زباله ها پنهان شد. اصالت در میان ابرها مخفی شد، هوس به مرکز زمین رفت، دروغ گفت: " من زیر سنگی پنهان می شوم"، اما به ته دریا رفت و طمع داخل کیسه ای که خودش دوخته بود، پنهان شد. دیوانگی هنوز مشغول شمردن بود : " هفتا د و نه ... هشتاد ... " همه پنهان شدند به جز عشق که همواره تردید داشت و نمی توانست تصمیم بگیرد. تعجبی هم ندارد، چون همه می دانیم پنهان کردن عشق مشکل است.

   در همین حال، دیوانگی به پایان شمارش رسید: " نود و هفت ... نود و هشت ... " هنگامی که به صد رسید، عشق پشت یک بوته ی گل رز پنهان شد. دیوانگی فریاد زد : "دارم میام." اولین کسی را که پیدا کرد، تنبلی بود؛ زیرا تنبلی، تنبلی اش آمده بود جایی پنهان شود. بعد لطافت را یافت، دروغ ته دریا و هوس در مرکز زمین. یکی یکی همه را پیدا کرد جز عشق.

   او از یافتن عشق ناامید شده بود، حسادت در گوش هایش زمزمه کرد: "تو فقط باید عشق را پیدا کنی. او پشت بوته ی گل رز است." دیوانگی شاخه ای را از درخت کند و با شدت زیاد، آن را در ربوته ی گل رز فرو کرد و این کار را دوباره و سه باره تکرار کرد، تا با صدای ناله ای متوقف شد. عشق از پشت بوته بیرون آمد. با دست هایش صورت خود را پوشانده بود و از میا انگشتانش قطرات خون بیرون می زد. شاخه ها به چشمان عشق فرو شده بودند و او نمی توانست جایی را ببیند. عشق کور شده بود.

   دیوانگی گفت: "من چه کردم؟ من چه کردم؟ چگونه می توانم تو را درمان کنم؟" عشق پاسخ داد: " تو نمی توانی مرا درمان کنی اما اگر می خواهی کاری بکنی راهنمای من شو." و این گونه است که از آن به بعد عشق کور شد و دیوانگی همچنان در کنار او بود.

[ یک شنبه 17 شهريور 1392برچسب:, ] [ 1:18 ] [ نادر محمدی ]

در زدم و گفت کیست؟گفتمش ای دوست، دوست

گفت در آن دوست چیست؟گفتمش ای دوست، دوست  /

گفت اگر دوستی، از چه در این پوستی؟

دوست که در پوست نیست، گفتمش ای دوست، دوست   /

گفت در آن آب و گل دیده ام از دور دل

او به چه امّید زیست؟ گفتمش ای دوست، دوست  /

گفتمش این هم دمی است گفت عجب عالمی است!

ساقی بزم تو کیست؟ گفتمش ای دوست، دوست  /

در چو به رویم گشود، جمله ی بود و نبود

دیدم و دیدم یکیست گفتمش ای دوست، دوست

                                                                      "معینی کرمانشاهی"

 

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:34 ] [ نادر محمدی ]

دلا باید به هر دم یاعلی گفت                نه هر دم هر دمادم یاعلی گفت

خدا تا روح در آدم دمیده                       زجا برخاست آدم یاعلی گفت

نمی شد زنده جان مرده هرگز              یقین عیسی بن مریم یاعلی گفت

عصا در دست موسی اژدها شد           کلیم آن جا مسلم یاعلی گفت

پیمبر در شب معراج برخاست               به قصد قرب اعظم یاعلی گفت

در خیبر ز جا کی کنده می شد؟           یقین مولا علی هم یاعلی گفت

                              به فرقش کی اثر می کرد شمشیر؟

                              گمانم ابن ملجم، یا علی گفت

                                                                                      "لا ادری"

 

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:33 ] [ نادر محمدی ]

خرم دلی که منبع انهار کوثر است
کوثر کجا ز دیده پر اشک بهتر است

نام حسین و کرببلا هر دو دلرباست
نام علی اکبر از آن دلرباتر است

رفتم به کربلا به سر قبر هر شهید
دیدم که تربت شهدا مشک و عنبر است

هر یک شهید مرقدشان چهار گوشه داشت
شش گوشه یک ضریح در آن هفت کشور است

پرسیدم از کسی سببش را به گریه گفت
پائین پای قبر حسین قبر اکبر است

پائین پای قبر علی اکبر جوان
هفتاد و یک شهید چو خورشید انور است

برسمت راست مرقد یک پیر جلوه کرد
در گوشه رواق که نزد یکی در است

پرسیدم از مخادم آن کاین مزار کیست؟
گفتا حبیب نور دوچشم مظاهر است

در جنب نهر علقمه دیدم یکي شهید
گفتم چرا جدا ز شهیدان دیگر است؟

گفتا خموش دار که عباس نامدار
منظور او ادب به جناب برادر است

رفتم به خیمه گاه و شنیدم بگوش دل
آنجا فغان زینب و کلثوم اطهر است

رفتم به سوی خیمه بیمار کربلا
دیدم که با دوصد غم و محنت برابر است

وارد شدم به حجله داماد کربلا
دیدم عروس قاسم دستش ز خون تر است

رفتم ز کربلا به سر تربت علی (ع)
دیدم که بارگاه علی عرش اکبر است

وارد شدم به صحن و سرایش بصد امید
دیدم که چلچراغ علی سرو کوثر است

برگشتم از رواق شدم وارد حرم
دیدم که چشم نوح نبی جای حیدر است

پر نور چشم نوح نبی از علی بود
این نکته هم ز کاتب از خاک کمتر است

شاها تویی که ناصرالدین باد چاکرت
منظور او به اذن جناب مطهر است

ناصر چو بر نجف برسید و به گریه گفت
هر صبح و شام چشم امیدش بدین در است


 
شاعر : ناصر الدین شاه
[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:31 ] [ نادر محمدی ]

عمان سامانی هنرمندانه گفتگوی بین جبرئیل و امام حسین(ع) را در گیرودار ظهر عاشورا به تصویر کشیده است.

چون خودی را در رهم کردی رها
تو  مرا  خون،  من  تو رایم  خونبها
هرچه بودت، داده ایی اندر رهم
در رهت من هر چه دارم می دهم
شاه گفت ای محرم اسرار ما
محرم  اسرار ما از یار ما
گرچه تو محرم به صاحبخانه ای
لیک تا اندازه ای بیگانه ای
آنکه از پیشش سلام آورده ای
وآنکه از نزدش پیام آورده ای
بی حجاب اینک در آغوش من است
بی تو رازش جمله درگوش من است
از میان رفت آن منی و آن تویی
شد یکی مقصود و بیرون شد دویی
گر تو هم بیرون روی نیکوترست
زآنکه غیرت آتش این شهپرست
جبرئیلا رفتنت زینجا نکوست
پرده کم شو در میان ما و دوست
رنجش طبع مرا مایل مشو
در میان ما و او حایل مشو
از سر زین بر زمین آمد فراز
وز دل و جان برد بر جانان نماز
با وضویی از دل و جان شسته دست
چار تکبیری بزد بر هر چه هست
گشته پر گل ساجدی عمامه اش
غرقه اندر خون نمازی جامه اش
و آن سپاه ظلم و  آن  احزاب جور
چون شیاطین مر نمازی را به دور
تیر بر بالای تیر  بیدریغ
نیزه بعد نیزه تیغ از بعد تیغ
قصه کوته شمر  ذی الجوشن رسید
گفتگو را آتش خرمن رسید
زآستین، غیرت برون آورد دست
صفحه را شست و قلم را سر شکست
                                                                                            "عمان سامانی"

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:30 ] [ نادر محمدی ]

با سلام خدمت تمام دانشجویان عزیز مقطع کارشناسی ارشد.

در این پست فرم خام پروپوزال و یک سری جزوه ی آموزش نحوه ی تکمیل فرم و جزوه ی پایان نامه نویسی گنجانده شده است که از سرور پرشین گیگ قابل دانلود هستند. امیدوارم مورد استفاده قرار گیرد.

برای دانلود فرم اصلی خام پروپوزال کلیک کنید.

این هم دو جزوه ی آموزشی مخصوص پروپوزال نویسی: (البته جزوه ی اول بهتر و کامل تره و من اون رو به همه ی دوستان توصیه می کنم.)

دانلود جزوه ی اول

دانلود جزوه ی دوم

و این هم آخرین فایل در خصوص آموزش پایان نامه نویسی:

دانلود جزوه ی آموزشی پایان نامه نویسی

 

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:27 ] [ نادر محمدی ]

با سلام. امروز جزوه ای براتون آماده کردم که برای دانش آموزان دوره ی راهنمایی طراحی و در نظر گرفته شده است. این جزوه شامل سه بخش:"1- اصطلاحات 2- برخی آرایه های پرکاربرد 3- اجزای جمله" است.

برای دانلود اینجا کلیک کنید.

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:26 ] [ نادر محمدی ]

این مقاله نقدی بر رفتار رستم در هفت خان رستم بر پایه ی شاهنامه است. نگارنده نادر محمدی در این مقاله صرفا نظر شخصی خود را ابراز نموده و از هیچ منبع و سایتی در تألیف آن استفاده نکرده است.

برای دانلود مقاله ی رفتارشناسی رستم کلیک کنید.

[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:25 ] [ نادر محمدی ]

شعر عقاب دکتر ناتل خانلری و زندگی نامه ی ایشان در ادامه ی مطلب...


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:12 ] [ نادر محمدی ]

اگر می خواهید نویسنده ای خوب باشید خواندن این مطلب را به شما توصیه می کنیم ...


ادامه مطلب
[ چهار شنبه 11 ارديبهشت 1392برچسب:, ] [ 23:1 ] [ نادر محمدی ]
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

سلامی چو بوی خوش آشنایی! در این وبلاگ علاوه بر نمونه سوالات قطعات زیبای ادبی برای تلطیف وبلاگ و دوستداران شعر نگاشته شده است.
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 52
بازدید کل : 24068
تعداد مطالب : 21
تعداد نظرات : 25
تعداد آنلاین : 1

  • امیر خان
  • بک لینک