شیفتگان ادبیات نمونه سوالات و قطعه های ادبی
| ||
|
- کبریت در اثر سوختگی درگذشت. - شیر باغ وحش چکه می کرد. - تمام مردم دنیا به یک زبان سکوت می کنند. - ابر، باران نباریده را بسته بندی کرد. - کاسه ی سرم، مغزم را می زند. - روی جسد باغبان گل رویید. - وقتی سردم می شود، قرص خورشید را قورت می دهم. - سلام در خداحافظی غروب کرد. - اگر بهار بودم، تیر چراغ برق را هم از نعمت روییدن محروم نمی کردم. - حاصل جمع شب ها هم نمی تواند دامن سفید خورشید را لکه دار کند. - لحظه را زیر میکروسکوپ تبدیل به قرن نمودم. - ابر تا مرز نابودی گریست. - انسان پس از مرگ، ضربان قلبش را پس انداز می کند. - تولدم، مرگ را به من تحمیل کرد. - آن قدر آرزو به گور بردم که جایی برای جسدم باقی نماند. - پرنده ی پیر، با کمک گربه از درخت پایین آمد. - پرنده روی سایه اش سقوط کرد. - وقتی سن بالا می رود، زندگی پایین می آید. - باد سرزده وارد گفتگوی گل ها شد. - عنکبوت مهربان با تارش برای مگس پلیور می بافت. نظرات شما عزیزان:
خیلی جالب بود
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |